گل دونه پنبه دونه
دردونه من سلام عزیز دل مامان امشب می خوام برات از کارهای جدیدی که یاد گرفتی بنویسم از اینکه علاوه بر بازی هایی که دوست داری و با هم بازی میکنیم با گوشی صحبت میکنی و تا بهت میگیم الو کن دستت رو میگیری کنار گوشت مثل اینکه داری با تلفن صحبت میکنی یا خودت رو یه جا مخفی میکنی و بعد میای بیرون و دالی میکنی جدیدا هم تا میبینی من و بابا می خوایم بخوابیم میای رو سرمون و شروع به بازی میکنی عزیزکم موهای من رو میکشی تو سر بابا میزنی تا بالاخره بین ما جای خودت رو باز کنی و بخوابی نفسم امشب تونستی به سختی دست به مبل یه کم راه بری و مامان رو یه دنیا خوشحال کنی عزیزم جمعه به روستای پدری بابا رفتیم تا طبق مراسم هر ساله دعای باران بخون...
نویسنده :
مامان الهه و بابا حمید
8:29