غیبت طولانی و عکسای این مدت
خانم گل مامان سلام فکر نکنی ازت غافل شدم و به خاطراتت اهمیت نمی دم
نه خانم گل یه مقدار شیطنت ها با مزه خودت و یه مقدار این مهمون کوچولویی که هر سه تایی منتظر اومدنشیم وقت و حوصله ای واسم نمی داره تا بتونم بیام و برات بنویسم
دخترم با بزرگ شدن تو آرزوهای منم برات بزرگ و بزرگ تر میشه مخصوصا الان که یه دخمل دیگه هم تو راهه و مامان نمی خواد با اومدن آبجی کوچیکه کمترین غفلتی از تو داشته باشه
نازنین مامان تو این مدت یعنی آغاز سال نو یه مقدار کم مشغول خونه تکونی و بعدش مراسم عقد خاله الهام بودیم بالاخره خاله الهامم به خیر و خوشی جفت زندگیش رو پیدا کرد و تو هم که خوشبختانه با شوهر خاله که عمو سید صداشون میزنی جوری و حرص خاله رو در میاری آخه از وقتی عقد کردن اصلا خاله رو تحویل نمی گیری و شوهرش رو بیشتر دوست داری
خب مامان جونم یه چند تا عکس برات میذارم تا ببینی چقدر خانم شدی