مادر
مادرم روزت مبارک
مدام می نویسم و پاک میکنم گویی که حتی دستانم برای نگارش آنچه بر زبانم می آید ناتوان است
و یا شاید زبانم یارای بیان حرف دلم را ندارد
ویا دلم هم نمی تواند همه آنچه را که چشمانم دیده اند و جسم ناتوانم لمس کرده را تجزیه کند
حق دارند ،بی گناهند ، مقصر این همه خوبی است که در یک جا جمع شده و نامش را مادر نهاده اند
خداوندا بالاتر از بهشت نداری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ برای زیر پای مادر می خواهم
مادری که هرگز تکراری نمی شود و تکراری هم ندارد
مادری که پرستار شبانه روزی من بوده و هست و خواهد بود
مادرم یک سال و اندی است که مادر شده ام و حال عشق تو را به فرزندانت درک میکنم
مادرم چه بزرگ و باشکوه است از خود گذشتگی های تو برای فرزندانت
چقدر کوتاهی کرده ام در حق تو
تو را به اسمت قسم که هم نام بانوی دو عالمی
تو را به مادریت قسم که به پاسش بهشت را زیر قدومت نهاده اند
تو را به قلب مهربان و دستان زحمت کشت قسم میدهم
مادرم مرا به خاطر همه کوتاهی هایی که در حقت کرده ام ببخش
مادرم دوستت دارم
مادرم روزت مبارک