سایدا خانم ماسایدا خانم ما، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره
صایناکوچولوی ماصایناکوچولوی ما، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

سایدا سایه مادر

یک روز پر ماجرا + عکس

1393/1/23 9:17
948 بازدید
اشتراک گذاری

دختر عزیزم صبح جمعه مثل همیشه آماده شدیم تا به خونه مادرجون و پدر جون بریم شما هم مثل یه دست گل نشستی تا موهات و شونه بزنم و با هم دیگه راه بیافتیم .

وقتی به خونه پدر جون رسیدیم هیچ کس خونه نبود حدس زدیم شاید خونه خاله زهرا(خاله بابا) باشن تا به کوچه رسیدیدم بوی نان تازه حدس ما رو به یقین تبدیل کرد و متوجه شدیم امروز نون میپزن(به به نون تازه محلی) چه عطر و بویی داشت

خاله و مادرجون و زندایی (بابا) از صبح ساعت 9 تا 4 بعد از ظهر نان تازه پختن و ما هم که از بس نان خورده بودیم ناهار نمی خواستیم و نشستیم به دیدن و تماشا

تو هم که نازنین تر از همیشه با بچه ها مشغول بازی بودی تا که از خونه می آمدی بیرون با شن های کف حیاط خونه خاله شروع به بازی میکردی و چقدر خوشحال بودی

اینم از شاهکار شوهر خاله

واما بعداز تموم شدن پخت نان همه تصمیم گرفتیم به روستای عزیز آباد که پدربزرگ و مادر بزرک بابایی اونجا زندگی میکنند بریم و شم رو اونجا دور هم بخوریم

به خونه پدربزرگ که رسیدیم به دیدن گوسفندای پدربزرگ رفتیم و تو با همه ترسی که داشتی دوست نداشتی بریم تو خونه و مات و مبهوت به گوسفندان نگاه میکردی

اینجا هم که ترست کمتر شده بود و شروع کردی به ناز کردن ب بعیخنده

 

این چند تا عکس هم از شیر خوردن ب بعی کوچولو ها

محمد جواد شیطون مشغول بازی با بره ها

 

حیاط با صفای خونه مادربزرگ

خلاصه اینکه خیلی به هممون خوش گذشت و بعد از شام تا به خونه رسیدیم از شدت خستگی هر سه تایی بیهوش شدیمخواب

 

 

پسندها (1)

نظرات (4)

مامان فرخنده
23 فروردین 93 10:40
قربون سايدا جون بشم مثل هميشه ناز و خندونه خيلي نازي عزيززززززززززكم خوشحال شدم الهه جون ديدمت سايدا شبيه هم مامانشه و هم باباش هميشه شاد و خرم باشيد
خاله الی
23 فروردین 93 11:10
سلام خوبیم؟؟ خوب خوش میگذرونید.بازم شما. خوش باشید.
خاله الی
25 فروردین 93 10:49
سلام خاله جون چرا نمیای؟؟؟؟دلمون تنگیده نفسی.
مامان اسرا
28 فروردین 93 10:24
چه جای با صفایی شبیه صحنه های فیلم و سریال هست خوش به حالتون چنین جایی رو دارین . سایدا جون هم خیلی شبیه جفت تونه . هزار ماشاء ا...