سایدا و سبزی
دختر قشنگم دیروز جمعه رفتیم خانه مادر جون بعد از اینکه از همایش شیر خوارگان برگشتیم مادر جان سبزی هایی رو که شب قبل خریده بودن و به چه زحمتی با بقیه خاله ها پاک کرده بودیم رو شستن و پهن کردن روی یه چادر تا خشک بشه و ببرن خرد کنند و شما هم که صحنه رو محیا دیده بودی کم نیاوردی و حمله کردی به سبزی ها. به به چه سبزی تازه ای اینم دسته گل باباتون که شما رو نشوندن وسط سبزی ها تا حسابی بازی کنی ...
نویسنده :
مامان الهه و بابا حمید
8:21